مگر نه اینکه انتهای دریا آسمان است ؟

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

مگر نه اینکه انتهای دریا آسمان است ؟

اینطوری نمیشود ، باید دلمان هوای دریا بکند

همه وسایلمان را جمع میکنیم ، طوری میرویم ک 5 صبح رسیده باشیم

بعد دریا خلوت باشد سرد هم باشد

یادمان بوده باشد با خودمان از این پتوهای مسافرتی چهارخانه برده باشیم

ک دور خودمان بپیچیم تا هوا کم کم گرم شود

بعد لابد دلمان هم صبحانه نمیخواهد

چون میدانیم قرار است چه کار کنیم حتما سیر هستیم

بعد برای اولین بچه ای ک با سطل امد

یکی از ان کاخ هایی درست میکنیم ک ب ان فکر میکردیم

بعد هر ساعت ک میگذرد هی سکوت بیشتر میشود و هی لبخند بیشترتر

هی حرفهایمان سقوط میشوند و فکرهایمان متولد

اولین سوز سرمای بعد از ظهر را ک حس کردیم باید بترسیم

یعنی یک چیزی ته دلمان بلرزد گوشه لبمان را گاز بگیریم و ب اسمان نگاه کنیم

یا چه میدانم ب کفشهایمان یا الکی خودمان را مشغول گشتن پتوهایی کنیم

  ک وقتی افتاب امد جمعشان کرده بودیم

بعد باز هی ب روی خودمان نیاوریم 

دورمان کمی ک خلوت شد دست همدیگر را بگیریم

و هی جلو برویم اانقدر برویم

و هی حرف بزنیم ک انگار ن انگار داریم ب اسمان میرسیم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |